روز دختر مبارک
من عشق را در دخترم و دخترم را در دل دل را در موقع تپیدن و تپیدن را به خاطر دخترم دوست دارم من بهار را به خاطر شکوفه هایش زندگی را به خاطر زیبایی هایش و زیبایی را به خاطر دخترم دوست دارم من دنیا را به خاطر خدایش خدایی که دخترم را خلق کرده دوست دارم دخترم عاشقتم،روزت مبارک ...
نویسنده :
مامان نسرین
12:13
چند تا عکس از نه ماهگی
پریا در حال ماست خوردت به ترتیب از راست به چپ:هدیه،پریا،ریحانه،حسام،مهدیه دخترم از وقتی 8 ماهه شدی دستتو میگیری به همه جا و بلند میشی ،از دست تو جلوی تلویزیون پشتی گذاشتیم. دخترم عاشق کتابی،از بین سبد اسباب بازی هات همیشه یا کتابتو انتخاب میکنی یا عروسک کوچولوتو.با کتاب خیلی سرگرمی و عکساشو نگاه میکنی. راستی تازگی یاد گرفتی بوس بفرستی . قربون دختر زرنگم برم. ...
نویسنده :
مامان نسرین
0:19
دو دندون کوچولو
دختر عزیزم بلاخره دندونای کوچولوی تو تو نه ماه و ده روزگیت در اومدوند.از چند روز قبلش از زیر لثه دیده می شدند.تا اینکه صبح روز 22 مرداد دیدم که از زیر لثه در اومدند.دو تا دندون کوچولوی پایینی در اومدند.خیلی وقته منتظرشون بودم. ...
نویسنده :
مامان نسرین
0:00
بدون عنوان
اولین خراب کاری پریا
اینجا داشتی با کریر بازی میکردی و تابش می دادی منم گفتم برم به کارام برسم. دو دقیقه بعد که از تو آشپزخونه نگات کردم این صحنه رو دیدم! ...
نویسنده :
مامان نسرین
11:01
سوراخ کردن گوش
دخترم از بعد عید می خواستیم گوشاتو سوراخ کنیم اما قسمت نمی شد،تا اینکه روز دوشنبه93/3/5 (شش ماه و بیست و پنج روزگی تو)و من و بابایی و مامانی تو رو بردیم تا گوشا تو سوراخ کنیم.اول رفتیم درمانگاه پارسیان اما آقای دکتر وقتی تو رو دید گفت نه گوشای این بچه رو سوراخ نمی کنم،خیلی کوچیکه!بعد رفتیم یه جای دیگه ولی جای تمیزی نبود،آخرسر رفتیم درمانگاه حضرت زینب.اونجا یه خانم پرستار مهربون بود اولش یه کم باهات حرف زد بعد بغلت کرد و برد تو اتاق،ما هم پشت سرش اومدیم.مامانی نشست رو تخت تو رو هم گذاشتیم رو پای مامانی.طفلکی من،دلم برات میسوخت ولی بلاخره باید گوشات سوراخ میشد.تو دلم صلوات میفرستادم.تو که بی خبر از همه جا آروم بودی.بعد اون خانمه می خواست...
نویسنده :
مامان نسرین
10:55